درباره من

عکس من
مطالبی که من در این جا سعی دارم بیارم رو اصلا فلسفی تلقی نکنید، چرا که من اصلا فلسفه نمیدونم. قصد من از این مطالب رسیدن به یک نقطه ای هست که اگه شما هم همراه من حرکت کنید به اون میرسید. در واقع اینها زمینه ای هستند برای عنوان اون چیزی که در انتها به اون خواهم پرداخت. مطمئن باشید که قابل توجه خواهد بود!

۱۳۹۲ فروردین ۲۷, سه‌شنبه

راز نماز

نماز یکی از ارکان دین هست. در قرآن و توسط پیامبر و امامان و حتی متولیان دینی خیلی بر اهمیت نماز تاکید شده. من خودم به شخصه به نماز خیلی احترام میزارم. نماز خودندن رو دوست دارم. هر چند شاید اونطوری که باید نماز رو ادا نمیکنم، ولی هیچ وقت سعی نمیکنم و نکردم که نمازم رو فراموش کنم. مطمئنا در نماز و نماز خوندن رازی هست که ما خیلی هاش رو نمیدونیم. ولی من سعی کردم برای خودم تا حدودی این رازها رو بفهمم. قبل از بیان اون چیزی که من از نماز خوندن فهمیدم اجازه بدین تا چند نکته رو بهش دقت کنیم.
خیلی ها در بیان صحیح کلمات نماز تاکید دارن. این تاکید زیادی باعث شده که ما فقط به اهمیت ظاهری نماز توجه کنیم. یادم میاد که وقتی دبیرستان بودیم معلم جغرافی ما که خودش هم سپاهی بود یک روز عصبانی شده بود و چیزی گفته بود به این مضمون  که  «خیلی ها اینو شنیدن که باید موقع نماز پاها رو کمی از هم باز کرد. ولی اینها برای اینکه ادعا کنن کارشون درسته پاهاشون رو اونقدر باز میکنن که حتی نمیتونن خوب بایستن». خیلی جاها هم شنیدیم که طرف خیلی سعی میکنه تا «ولاالضالین» رو  خوب تلفظ کنه و آخرش رو هم خوب بکشه که اگه این کار رو نکنه انگار نمازش درست نیست. یا در ادای حرف «ع» سعی میکنن که اونقدر غلیظ تلفظش کنن که انگار اگه خوب نگن نمازشون درست نیست. و خیلی موارد دیگه که خیلی ها فقط ظاهرش رو یاد گرفتن بدون اینکه بدونن چرا نماز خونده میشه و برای چی.
مطمئنا درست تلفظ کردن نماز خیلی خوبه و باید هم انجام بشه. سر وقت خوندن نماز هم خیلی خوبه. ولی آیا اگه من این رو رعایت کنم و در عوضش برم پشت سر کسی غیبت کنم و یا اینکه دروغ بگم و یا اینکه حق کسی رو ضایع کنم در مسیر درستی رفتم. مشکل ما اینه که متاسفانه ما ظاهر خیلی چیزها رو میبینیم و در فهم دلیل اون عاجزیم. برای ما رفتن در نماز جماعت و ایستادن در جلوی صف از اهمیت خیلی بالایی برخوردار هست ولی در کمک به یک بدبخت خودمون رو به راحتی کنار میکشیم. یادم میاد که در زمان جنگ یکی از مسئولین پایگاه بسیج محله ما همه رو تشویق میکرد که برن جبهه. حتی یه روز به مادرم برگشت گفت که تو چهارتا پسر داری و اگه یکی شهید بشه چی میشه مگه. ولی خود این فرد حتی یک بار هم نرفت جبهه. یک بار خواست بره که زنش اونقدر داد و هوار کرد که نرفته برگشت. اینهاست که ما رو فقط در ظاهر خیلی از چیزهایی که از طرف دین گفته شده متوقف میکنه و نمیزاره پا رو جلوتر بزاریم و بیشتر بفهمیم. اینهاست که باعث میشه ریا و ظاهر پرستی در دین زیاد بشه. اینهاست دلیل اینکه وقتی بخواهیم کسی رو بزور دیندارش کنیم نه تنها اون دیندار نمیشه بلکه از دین زده میشه. اگه هم سست عنصر باشه تظاهر به دینداری میکنه تا بتونه از مزایای اون بهره مند بشه. اینهاست که باعث میشه بدون اینکه اعتقادی به بسیجی و بسیج داشته باشیم تنها بخاطر استفاده از سهمیه بسیج در آزمونهای ورودی دانشگاهها بریم و در بسیج محله مون ثبت نام کنیم. اینهاست که روز عاشورا رو فرصت خوبی برای چشم چرانی و هوس رانی میدونیم. به نظرم چیزی که الان در مملکت ما داره اتفاق میافته اینه که روز عاشورا رکورد روز والنتاین رو از نظر دل دادگی و شیفتگی بین دختر و پسر شکسته. اینها همه درد هست که متاسفانه متولیان ما بجای اینکه بیان و اساس دین رو برای دیگرون تفهیم کنن سعی دارن با روشهای عامیانه مردم رو مجبور کنن که دین رو بپذیرن.
و اما راز نماز چیز دیگه ای هست. نماز اومده تا به ما بفهمونه که مسیر واقعی چیه. ولی ما دقیقا برداشتی متضاد از اونی داریم که نماز خوندن برای اون منظور اومده. ما نماز خوندن رو تنها در صحیح تلفظ کردن خلاصه کردیم. در این میدونیم که باید حتما قبلش وضو گرفت. به این خودمون رو مجاب میکنیم که حتما رو به قبله بایستیم. به این پایبندیم که وقتی نماز میخونیم چیزی مثل عکس و یا آینه جلوی ما نباشه که والا نمازمون صحیح نیست. که اگه مهر استفاده نکنیم نمازمون باطل هست. که اگه در موقع گفتن تکبیره الاحرام دستهامون خوب به زیر گوشمون نیاد نمازمون درست نیست. چیزی که ما فراموش کردیم اینه که نماز اومده تا ما رو آدم کنه. نماز اومده تا به ما بگه کی هستیم و برای چی هستیم. نماز اومده به ما بگه که اگه توی خیابون هم وقتی داری راه میری و نماز بخونی درسته. اگه توی ماشین نشستی و احساس کردی که وقت نماز هست و تو حس نماز خوندن رو داری و نماز بخونی برترین نماز رو خوندی. عزیز من درسته که برای نماز شرایط و آدابی هست. من نه تنها منکرشون نیستم بلکه معتقدم که باید اونها رو رعایت کرد. ولی آیا باید اصل نماز رو فدای این چیزها کرد؟ آیا باید اصل نماز رو فقط در قالبش دید؟ اجازه بدین که این موضوع رو بیشتر در یک مطلب دیگه عنوان کنم. تنها چیزی که از خدا میخوام اینه که عاقبت ما بخیر باشه.

هیچ نظری موجود نیست: