درباره من

عکس من
مطالبی که من در این جا سعی دارم بیارم رو اصلا فلسفی تلقی نکنید، چرا که من اصلا فلسفه نمیدونم. قصد من از این مطالب رسیدن به یک نقطه ای هست که اگه شما هم همراه من حرکت کنید به اون میرسید. در واقع اینها زمینه ای هستند برای عنوان اون چیزی که در انتها به اون خواهم پرداخت. مطمئن باشید که قابل توجه خواهد بود!

۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۷, سه‌شنبه

راز بهار و پائیز

بعد از یک و قفۀ تقریبا دو ماهه دوباره شروع به نوشتن میکنم، به بهانۀ شروع بهار و اینکه چه رازی در اون نهفته هست. برای اینکه گسترۀ موضوع بیشتر بشه پائیز رو هم به اون اضافه میکنم.
برای ما انسانها معمولا وقتی چیزی تکرار میشه هیچ احساسی از وجودش نخواهیم داشت. و اگه هم تا حالا داشتیم بعد از مدتی که به اون عادت کردیم کمرنگ میشه. مثلا وقتی شما در یک شهری زندگی میکنید که پر از آثار باستانی و کمیاب هست، در زندگی روزمرۀ خودتون اصلا بهش توجه ندارید. در حالی که دیگرانی هستند که با پرداخت هزینۀ بسیار زیاد و تحمل سختیهای فراوان برای دیدن شهر شما میان. با این مقدمه میخوام بگم که بهار و پائیز و حتی زمستان هم بر طبق قاعدۀ بالا برای ما دیگه مفهوم خودشون رو از دست دادند. در حالیکه با کمی تفکر در می یابیم که چه پیام و راز بزرگی در اینها هست.
در بهار طبیعت خودشو از یک "هیچ" به همه چیز میرسونه. از یک موجود خشک یک طبیعت زنده بیرون میاد. به اون جان داده میشه. میشه همونی که قبلا بود، منتها با کمی تغییر در اندازه و شاید هم ماهیت. تغییر ماهیت از این بابت که شاید تا قبل مثلا میوه نمیداد ولی حالا میده و یا قبلا میتونست میوه بده و الان نمیده (به عنوان یک مثال ساده عنوان کردم). از این مثلا درخت خشکیده شما میتونید شکوفه و گل ببینید، در حالیکه اگه اونو قبلا به کسیکه هنوز هیچ درختی ندیده بود نشون میدادید به هیچ عنوان نمیتونست باور کنه که این موجود خشکیده میتونه سبز بشه و گل و یا میوه بده. در پاییز اما موضوع بر عکس هست. و این هم خود نشونۀ دیگریست. همه چیز همونطوریکه زنده میشن میتونند میرانده شوند و باز هم از مرده دوباره زنده شوند. و وقتیکه این کار یک بار تونسته انجام بشه پس میتونه به دفعات و برای همیشه هم انجام بشه. یا اینکه اگه برای این موجود بخصوص تونست انجام بشه پس برای هر موجود دیگه هم میتونه بکار برده شود. به نظر من این در خودش یک تفکر بسیار عمیقی داره که با فکر کردن به اون میشه به خیلی از چیزها دست یافت.
واقعا راز بهار و پائیز چیزیست که در ک آن، با وجودیکه ما مدام با اونها در ارتباط هستیم، بسیار و بسیار دشوار هست.

۱۳۸۶ اسفند ۲۱, سه‌شنبه

راز ساخته شدن موجود زنده

آیا تا به حال به این موضوع بسیار بسیار مهم فکر کردین که یک موجود زنده چطور ساخته میشه؟ مثلا یک انسان با ترکیب دو تک سلولی بر گرفته از مادر و پدر درست میشه. سؤال من در مورد همین یک جمله هست. چطور دو تا تک سلولی همه خواص مربوط به یک انسان رو در خودش داره؟ مثلا چطور این ترکیب میدونه که اینجا باید مثلا دست درست بشه، اینجا پا و اینجا سر و غیره. حالا از اینها جالبتر، چطور یک بچه متولد شده دارای اثر انگشتی هست که هیچ کس دیگه نداره. و یا چطور این بچه کلی از خصوصیات پدر، مادر و اجدادش رو به همراه داره. چطور نمیشه دو تا انسان رو پیدا کرد که همه چیزشون شبیه به هم باشه. چطور قلب میدونه که باید بتپه و چشم باید ببینه و گوش باید بشنوه و همینطور همه اجزا کارشون رو بدون هیچ گونه اخلال در کار همدیگر انجام بدن. ضمن اینکه نبود یکی باعث ایجاد اختلال در بقیه میشه. حتی نبود بعضی ها موجب سلب حیات کامل از این موجود میشه.

۱۳۸۶ اسفند ۱۹, یکشنبه

راز تولید مثل

چقدر به این موضوع فکر کردیم که از یک چیز فقط همون چیز تولید میشه. منظورم ترکیب کردن چند چیز نیست بلکه تنها با استفاده از یک جنس فقط میشه همون جنس رو ساخت. مثلا از آهن فقط آهن بار میاد. یعنی اگه شما خوردش کنید باز هم همون آهن به شما میده. یا جالبتر اینکه اگه آهنربا رو تیکه کنید باز هم آهنربا با همون خصوصیت به شما میده. اگه ده بار هم این کار رو بکنید باز هم نتیجه یکسان هست. از انسان فقط انسان بار میاد. از درخت یک نوع همون نوع درخت بار میاد.

البته همه اینها وقتی هست که با غیر همنوع خودشون چیزی رو ترکیب نکنیم. اگه هم اینکار رو بکنیم باز هم نتیجه جالبتر میشه. میشه با ترکیب چیزهای مختلف یه چیز تازه تولید کرد. جالبتر از همه اینها نحوه تولید مثل قاطر هست. قاطر از ترکیب اسب با الاغ تولید میشه. اسب دارای 64 کروموزوم هست ولی الاغ 62 تا. در نتیجه قاطر دارای 63 کروموزوم میشه. جالب اینکه قاطر با داشتن تعداد فرد کروموزوم هیچ وقت نمیتونه تولید مثل کنه و در واقع همیشه عقیم هست.

۱۳۸۶ اسفند ۹, پنجشنبه

راز کشفیات روی زمین توسط انسان

سلسله مراحل کشفیات بتوسط انسان رو اگه در نظر بگیرید هم یک پیشرفت و هم یک توالی جالبی داره. و کشف هر چیز باعث شدت بخشیدن در کشف چیزهای دیگه شدند. مثلا کشف آتش باعث شد که خیلی از فلزات نیز بدلیل اینکه انسان توانست با ذوب کردن سنگهای معدنی اونها رو از ناخالصی جدا کنه کشف بشن. کشف فلزات باعث شدند که انسان بتونه زمین رو راحت تر بکنه و بتونه نفت رو کشف کنه. بعد هم کشف نفت باعث بشه که انشان الکتریسیته رو کشف کنه. و این یکی باعث بشه که انسان بتونه مثلا تجهیزات الکتریکی و الکترونیکی رو کشف کنه که بعد بتونه با اون هواپیما و سفینه بسازه تا بتونه به هوا بره و بعد به کرات دیگر تا اونها رو کشف کنه.
حالا اگه نمودار پیشرفتهای انسان رو در کشفیات نگاه کنیم میبینیم که هم در تعداد و هم در کارآیی و کمکرسانی به بشر در یک شیب رو به بالای زیادی قرار گرفته. اما چون قصد من فعلا صحبت در باره آینده نیست، هیچ چیزی در باره اینکه این حالت به کجا ختم خواهد شد نمیگم. ولی در این شیب زیاد منحنی رشد رازی نهفته هست که به اون برچسب "باید اینطور باشد تا آنچه خواسته شده شود" زده میشه!

راز موجودات روی زمین

یک چیزی که همیشه برام خیلی جالب هست وجود همه امکانات لازم برای زندگی در هر دوره زمانی از تاریخ پیدایش زمین برای موجودات آن دوره هست. یعنی اینکه در هر زما ن بسته به این که چه موجودی در روی زمین در حال زیست بوده شرایط نیز بر طبق اون تغییر میکنه. یا شاید اینکه این موجودات هستند که خودشون رو بر طبق شرایط خاص عوض میکنند. به هر صورت منظور اینه که همواره زمین برای زندگی یک سری از موجودات قابل استفاده بوده.
حالا چرا این یک راز هست رو باید در سلسله اتفاقاتیکه پشت سر هم افتاد تا شرایط زمین به شکل فعلیش در بیاد پیدا کرد. مثلا چرا اول همه جا دریا بود و بعد خشکی شد ولی اول خشکی نبود که بعد همه جا رو آب بگیره. یا اینکه چرا عصر یخبندان بعد از فلان دوره اتفاق افتاد و نه قبل از اون. یا چرا فلان ماده معدنی در این دوره بیشتر از بقیه هست در حالیکه در یک دوره دیگه برعکس بود.

۱۳۸۶ اسفند ۲, پنجشنبه

راز مخلوقات

هیچ وقت فکر کردین که کلا موجودات عالم، چه زنده و چه بی جان، چقدر جالب شکل و قالب گرفنتد. مثلا ما در حال حاضر 118 تا عنصر شیمیایی (چه طبیعی و چه مصنوعی) شناخته شده داریم که همه چیز عالم رو شکل میدن. حالا شما بشمارید که چقدر انواع مختلف از موجودات داریم که از این تعداد عنصر درست شده اند. و جالبتر اینکه هیچ کدوم از موجودات یک نوع و یک شکل هم باز مثل هم نیستند. مثلا دو موجود شبیه به هم الزاما مثل هم و با خصوصیات کاملا یکسان نیستند.
من که واقعا به این چیزها که فکر میکنم برام خیلی جالب میاد که چه موجودی میتونه این همه گوناگونی رو به این زیبایی در کنار هم قرار بده.

۱۳۸۶ اسفند ۱, چهارشنبه

راز خلقت

نمیدونم.
یعنی نمیتونم درکش کنم. حتی اگه کسی پیدا بشه که برام بطور واضح راز خلقت رو شرح بده، باز هم به جرات میتونم بگم که لمسش نمیکنم. چرا که احساس میکنم گنجایش اندیشه و تفکرم خیلی کمتر از اونی هست که بشه یک چنین موضوع بزرگی رو درش جا داد. شاید برای همین هست که خدا هم در قرآن اونو بصورت یک معما گذاشته! شاید هم برای اونی که اونرو میفهمه معما نیست و کاملا معلومه. ولی برای من، شرمنده، خیلی بزرگه!

حالا میگم که چرا نمیتونم درکش کنم: ببینید، اگه شما یک قاشق چایخوری تو دستتون داشته باشین و یکی بخواد با یک شلنگ ماشین آتش نشانی (که آب رو با فشار بالا و مقدار زیاد به بیرون میده) براتون توش آب بریزه، فکر میکنید در آخر چقدر آب توی قاشق شما جمع میشه. هیچی. باور ندارین، امتحان کنید.

۱۳۸۶ بهمن ۳۰, سه‌شنبه

تشکر

چند روز پیش دوستی عزیز و قدیمی با ما تلفنی تماس گرفت و در حین صحبت از نوشته هاش گفت که در وبلاگش مینویسه. این باعث شد که من هم بعد از سه سال که نوشتن رو متوقف کرده بودم دوباره شروع کنم به نوشتن. باید از ایشون تشکر کنم و میگم که لیلا خانم خیبرشکن از شما و تشویقهای شما ممنونم. آرزو میکنم که همیشه سلامت و شاداب باشین و در نوشته هاتون همیشه حس امید و زندگی باشه. اسم وبلاگش هم قشنگه: Pretty Life که یک پیوند از اون در ستون سمت چپ گذاشتم که میتونه دیگرون رو به نوشته هاش راهنمایی کنه.

راز زمین

زمین رو دیگه همه ما میشناسیم. پر هست از عجایب. دلیلش هم اینه که همیشه در دسترس هست و هر تغییر و تحول در اون رو براحتی میتونیم ببینیم و درک کنیم. شاید در ماورای زمین عجایب بیشتری باشه ولی چون در دسترس همه نیستند زیاد به چشم نمیان. البته برای اونهایی که کارشون کاووش در فضا و آسمانها هست شاید عجایب در آسمان بیشتر باشه.
یکی از عجایبی که برای من خیلی جالب هست وجود دریا و خشکی در زمین در یک زمان هست. منظورم اینه که اگه شرایط زندگی در دریا رو با شرایط در خشکی مقایسه کنید کاملا با هم فرق دارند. اگه جانداران آبزی مطلق رو به خشکی بیارین میمیرن و برعکس اگه جانداران ساکن خشکی رو در آب بزارین باز هم میمیرند.
بنظر شما آیا تفکر در علت این مسئله نمیتونه جالب باشه؟ آیا باز هم فکر میکنید که این هم تصادفی هست. اگه اینطور هست پس من اصلا نمیتونم شما رو درک کنم.

راز ماه

هیچ وقت به ماه خوب نگاه کردین؟ اگه به قرص کامل ماه دقت کرده باشین میبینید که همیشه به یک شکل هست. میدونیم که ماه هم مثل بقیه اجرام آسمانی حرکت دورانی حول محوری که از مرکزش میگذره داره. پس اگه ماه حول محورش میچرخه چرا ما هیچ وقت اونو احساس نمیکنیم. دلیلش فقط یک چیز هست و اون هم اینه که سرعت زاویه ای حرکت ماه حول خودش دقیقا (دقت کنید دقیقا) برابر است با سرعت زاویه ای حرکت اون دور زمین. جالبه نه! شاید این یک تصادف باشه، ولی چرا دقیقا یکی هستند کمی میتونه از حالت تصادفی خارج باشه که البته من دلیلش رو نمیدونم. اگه شما میدونید به من هم بگید.