سلسله مراحل کشفیات بتوسط انسان رو اگه در نظر بگیرید هم یک پیشرفت و هم یک توالی جالبی داره. و کشف هر چیز باعث شدت بخشیدن در کشف چیزهای دیگه شدند. مثلا کشف آتش باعث شد که خیلی از فلزات نیز بدلیل اینکه انسان توانست با ذوب کردن سنگهای معدنی اونها رو از ناخالصی جدا کنه کشف بشن. کشف فلزات باعث شدند که انسان بتونه زمین رو راحت تر بکنه و بتونه نفت رو کشف کنه. بعد هم کشف نفت باعث بشه که انشان الکتریسیته رو کشف کنه. و این یکی باعث بشه که انسان بتونه مثلا تجهیزات الکتریکی و الکترونیکی رو کشف کنه که بعد بتونه با اون هواپیما و سفینه بسازه تا بتونه به هوا بره و بعد به کرات دیگر تا اونها رو کشف کنه.
حالا اگه نمودار پیشرفتهای انسان رو در کشفیات نگاه کنیم میبینیم که هم در تعداد و هم در کارآیی و کمکرسانی به بشر در یک شیب رو به بالای زیادی قرار گرفته. اما چون قصد من فعلا صحبت در باره آینده نیست، هیچ چیزی در باره اینکه این حالت به کجا ختم خواهد شد نمیگم. ولی در این شیب زیاد منحنی رشد رازی نهفته هست که به اون برچسب "باید اینطور باشد تا آنچه خواسته شده شود" زده میشه!
حالا اگه نمودار پیشرفتهای انسان رو در کشفیات نگاه کنیم میبینیم که هم در تعداد و هم در کارآیی و کمکرسانی به بشر در یک شیب رو به بالای زیادی قرار گرفته. اما چون قصد من فعلا صحبت در باره آینده نیست، هیچ چیزی در باره اینکه این حالت به کجا ختم خواهد شد نمیگم. ولی در این شیب زیاد منحنی رشد رازی نهفته هست که به اون برچسب "باید اینطور باشد تا آنچه خواسته شده شود" زده میشه!